- نام: رمان ر
- ژانر: عاشقانه، پلیسی
- نویسنده: سحر شعبانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 545
این قصه ، قصه دو مرده که زندگیشون گره خورده به گروهی که خلاف هاشون رگ غیرت مردان شهر و شادابی جوونه های سرزمین رو هدف گرفته . دو مرد با دو دیدگاه متفاوت که گاهی مجبورن برای حفظ قسمشون از آخرین روزنه های امید دیگری بگذرن و پا رو تنها داشته هاشون بزارن. مردانی که گاهی در خلوت می شکنن ، مردانگی رو . قسم هاشون و حرمت هایی که روزی براشون مانند اسم مادر مقدس بوده و کی می دونه سرنوشت براشون چی رقم زده و در جدال بین مردونگی و وفای به عهد کدوم سربلند بیرون میاد...
- نام: رمان فاصله ی جانبی (جلد دوم)
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: F.k
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 476
مدتی از ازدواج نفس و مهرداد نگذشته بود که نفس متوجه رفتار های غیر عادی و سرد مهرداد می شود. از دوستان و آشنایان مهرداد متوجه می شود که مهرداد دل باخته ی دختری به اسم نسیم است و این ازدواج فقط برای راضی کردن پدرش و به نام کردن ارث و شرکتش است. اما با دونستن این قضیه، شرایط فرق می کند و با بچه دار شدن ان دو؛ ورق زندگی آرام هر دویشان به سمت جدایی و طلاق کشیده می شود.
- نام: رمان سکوت
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: راضیه درویش زاده
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1391
پاییز و اهورا که 2سال قبل بنا به دلایلی طلاق گرفتند، حال بعد 2سال که اهورا قصد برگشتن به ایران رو داره این دو دوباره در مقابل هم قرار می گیرند این در صورتیه که پاییر در نزدیکی ازدواج دوباره س و قراره به زودی با مردی دیگر ازدواج کنه اما…
- نام: رمان بوسه گاه غم
- ژانر: عاشقانه، درام، غمگین
- نویسنده: عاطفه مرادی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1293
حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده، پیشنهادی که تنها از یک عشق قدیمی و سوزان نشأت میگیره.
- نام: رمان فصلی که پرستوها ب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: معصومه آبی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 936
قصه درباره ی مردی به اسم ایوبه. اون مردی با اعصاب و جسم و روانی داغون از گذشته تلخشه. تو دنیاش دوستانش نقش پررنگی دارن... اون مدام سرجونش خطر میکنه تا شاید بتونه گذشته اش رو فراموش کنه. این رفتارش باعث میشه که درگیری های زیادی تو زندگیش رخ بده و اشتباهات کوچیک و بزرگی بکنه و کم کم آدم های جدید وارد میشن و همینطور پای گذشته ایوب به قصه باز میشه.... ایوب دست و پا میزنه تا دوری کنه اما نمیشه...
- نام: رمان عشق در این شهر غیر قانونیست
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: نازنین محمد حسینی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1521
زندگی دختری به نام گلاب که سال ها عاشق پسر خاله اش بوده و باهم بودند، اما یک روز گلاب را ترک می کند و گلاب هم که باردار بود چیزی نمی گوید و بچه اش را در خفا به دنیا می آورد، حالا با گذشت چندین سال، روز عروسی پسر خاله اش فرا رسیده و با فرزندش به آن مراسم می رود و...
- نام: رمان کلکل شش نفره
- ژانر: عاشقانه، طنز، کلکلی
- نویسنده: یگانه نصیری، الهه صالحی، بهنوش رمضانزاده
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 636
داستان ما در مورد سه تا دختر شیطون و سه تا اقا پسر خودخواهه که طی اتفاقاتی هر کدوم از پسرا به نحوی با شیرین قصه ی زندگیشون برخورد میکنن.
- نام: رمان پسر بد
- ژانر: عاشقانه، ازدواج اجباری
- نویسنده: زمرد
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1248
جدالی بین عشق و هوس... دختری که از بچگی به عقد مردی از جنس خشونت در میاد بدون اینکه خودش بدونه...
- نام: رمان قبل
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: مهسا زهیری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 150
در مورد دختری به اسم نارینه است که خواهر ناتنیش در شرف ازدواج با فرشید است پسری که عموی بسیار ثروتمندی داره که تنها 6 سال از خودش بزرگتره و همه جوره تکه. نارینه گرچه از مادر با خواهر و برادرش جداست اما فامیلیه متفاوتی با اون ها هم داره! و همین سبب میشه که عموی نامزد خواهرش، آدلان سر این موضوع اونو به هم بریزه! کسی در اون عمارت خواهان نارینه نیست و آدلان با آزار و کل کل هاش بیشتر روزگار رو برای نارینه سخت کرده نارینه که حس مخفی متفاوتی نسبت به ادلان داره سعی میکنه..
- نام: رمان باتلاق نور
- ژانر: عاشقانه، هیجانی
- نویسنده: هانی کریمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1541
داستان نورا و یاشا... درسته دوستش دارم، عاشقانه میپرستمش ولی این راهش نبود. راه به دست آوردن من این نبود اونم بعد دوسال بی خبری... مرد من هر چقدر خواست خودشو سخت و خودخواه نشون بده نتونست، من این مرد رو بلدم، میفهمم راضی به این کار نیست، میفهمم خودشم تو عذابه، اما نمیدونم چرا؟؟؟ دلیل کارشو نمیفهمم؟ زمزمه کردم: با هم درستش میکنیم یاشا، من مال خودت میشم بهت قول میدم. بذار کنارت بجنگم. تو این جنگ من تو تیم توام ولی تو اشتباهی داری با من میجنگی. با صدای بم و گرفته اش گفت: دلم آشوبه نورا، فکر نداشتنت مثل خوره مغزمو میخوره!!
- نام: رمان بوم خیس
- ژانر: عاشقانه، انتقامی
- نویسنده: هدیه ق
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 506
در نیمه های شب، پادشاه هراسان از خواب می پرد و توی یک ثانیه متوجه می شود که پسرش که بر علیه او شورش کرده بود، اینجاست... برای قتل او و دخترانش! پس بدون هیچ مکثی ساز دهنی اژدها را برمی دارد، اما فقط موفق به فرار کردن با یک دخترش می شود. دست دخترش را می گیرد و به جهان موازی فرار می کند... حال سال های سال از اون اتفاق می گذرد و دختر پادشاه برگشته است. برای خلاص کردن دنیایش از شر برادرش!
- نام: رمان مکانیک (جلد دوم)
- ژانر: عاشقانه، خارجی
- نویسنده: الکسا ریلی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 249
همه چیز خوب تا اینکه اون دختر کوچولوی معصوم پولدار وارد گاراژ تعمیرگاهم شد. همینکه چشمم بهش افتاد، تموم چیزی که میخواستم این بود تا دستهای کثیفم رو صورتش بذارم. از اون مدل دخترها نبود که با مکانیک کثیف و ژولیده شهر قرار بذاره. با 28 سال سن فکرشم نمی کردم تو یه نگاه شیفته اش بشم. منی که سال ها بود زنی رو نمیخواستم اما... فقط یه مشکل ریز سر راهم وجود داشت اما من با برنامه پیش میرفتم. همه کاری که باید میکردم این بود تا صاحبش بشم و برای همیشه مال خودم میشد...
- نام: رمان مربی (جلد اول)
- ژانر: عاشقانه، خارجی
- نویسنده: الکسا ریلی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 160
وقتی که از تیم فوتبال بخاطر آسیب فیزیکی، تو سی سالگی بازنشسته شدم... سراغ یه شغل بی دردسر رفتم. مربی_فوتبال_دبیرستان شهر... اما همه چیز با دیدن مگان عوض شد. اون دانش اموز خرخون یه زن فریبنده بود. بدتر از همه دختر صمیمی ترین دوستم. تا این سن هرگز فکر نمی کردم اشتیاق و ذوق بتونه یه ادمو حتی تو سن من به جنون بکشونه. اما شد... من کاملا مجذوب و شیفته اش شدم. حاضر بودم بخاطر بودن باهاش هر بهایی رو بپردازم. اونو هر طور شده تصاحب میکنم...
- نام: رمان ب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مهسا نجف زاده
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 756
تارا زندی برای رسیدن به هدف بزرگ زندگیش، شرکت تولید بازیهای رایانهای، تک تک روزها، ساعتها و لحظههاش رو برنامهریزی کرده ولی... وقتی ایمان زندی از این شراکت پا پس میکشه همه چیز بهم میریزه. تارا مجبوره جای خالی ایمان رو با " آقا امیرسام خان! " پر کنه. شراکت با این آدم پیچیده قرار نیست کار آسون و راحتی باشه بخصوص با وجود اون خاطرهی مشترک! "آقا امیرسام!" برای رسیدن به خواستههاش هیچ وقت از روشهای متداول استفاده نمیکنه، حتی اگه اون هدف یه شرکت کوچیک باشه یا تارا... خانم!
- نام: رمان محک
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، هیجانی
- نویسنده: شیوا بادی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 844
طلاق احساسی… سردی رابطه ها... مرگ دل ها... سکوت ماهی ها... همه ی بی کسی ها از همسنگر زندگی... باعث لحظه لحظه مردن شد... مردنی که محکوم به زنده بودنه... زنده بودنی که بدون نفس کشیدنه... سخته… درد داره… دردش همچون کشیدن ناخن رو تن تخته سیاه... مرگ اعصاب داره و حکم تحمل... اجبار... اجبار… و باز هم اجباری از جنس تحمل روزگار محک ات میزنه… آدم ها محک ات میزنن... دیوار کوچه ها و حتی سایه ها هم... محک ات میزنن !... محک میزنن تا ببینن پوستت از چه جنسیه شیشه یا... "سنگ" سخته چند سال دل بدی و در آخر… مجبور به دل بریدن بشی…