- نام: (هم اینک) دانلود رمان زیبای ممنوعه (جلد دوم دختر طلاق)
(بدون سانسور) دانلود رمان زیبای ممنوعه (جلد دوم دختر طلاق)
چشمان سیاه و خیره در گنج سیاه و گیج در خرمن محشر مات آن لبهای چو لعل می بینم و می میرم و می گیرم از آن دلبری دلبرک عشق قلبی که پر احساس بدزید و نفهمید چرخی بزد و مستون و زیبا بخندید و نفهمید
- نام: (هم اینک) دانلود رمان آغوش اجباری
رمان آغوش اجباری
(بدون سانسور) دانلود رمان عاشقانه آغوش اجباری اثر نگار قادری با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
بهش نگاه کردم ، به عشقم ، به دنیام ، به نفسم ، به کسی که دوسش دارم ، به کسی که زندگی بدون اون واسم رنگی نداره ، چقدر زجر کشیدم ، خدایا ...
- نام: عروس خون بس
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم_نازنین
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: ۲۷۲
(بدون سانسور) دانلود رمان عروس خون بس اثر مریم نازنین با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
داستان این رمان راجب دختری به نام روژان می باشد که در یک روستایی زندگی می کند که اهالی آن به شدت به رسم و رسومات قدیم و اجدادی خود پایبند هستند، روژان از روی یک ...
- نام: (هم اینک) دانلود رمان سیگار شکلاتی
رمان سیگار شکلاتی
(بدون سانسور) دانلود رمان سیگار شکلاتی اثر هما پور اصفهانی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم
سیگار شکلاتی روایتگره داستان یه مرده ، یه مرد خسته و تنها ، بریده از همه و چنگ انداخته به دنیا برای نجات خودش از هر سقوطی ، نه تنها خودش ، که هر کس ...
- نام: (هم اینک) دانلود رمان هراس ابدی
رمان هراس ابدی
(بدون سانسور) دانلود رمان هراس ابدی اثر رقیه اروجی – Roqie69 با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا ویرایش شده با لینک مستقیم
هراس ابدی داستانی است از اشتباهاتی که تمام نمی شوند و می مانند و در نهایت باعث سقوط انسان می شوند ، این سقوط می تواند از یک ذهن ساده به یک هراس ابدی ...
- نام: (هم اینک) دانلود رمان آقایی که اون باشه
رمان آقایی که اون باشه
(بدون سانسور) دانلود رمان آقایی که اون باشه اثر Yektay ashegh & ali.radpoor با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با لینک مستقیم
آقایی که ایشون باشه معلومه چی در میاد روایت یه پسر پولدار تهرانی و از خود راضی به نام پاکان ، البته از چشم هاش میشه حس کرد که مرد مهربون و ...
- نام: معرفی آکادمی آموزش مج
معرفی آکادمی آموزش مجازی مکتبانه
با شنیدن کلمه مکتب تمامی ما به یاد درس و مدرسه میوفتیم.
بله درست حدس زدید مکتبانه نیز یک سایت آموزشی میباشد.
در انتخاب نام سایت از کلمه مکتبخانه الهام گرفته شده است تا مخاطب به محض شنیدن اسم موضوع فعالیت را درک کند.
همچنین مکتبانه به معنی مکتبگونه، مانند مکتب، محلی شبیه به مکتب نیز میباشد.
اگر شما نیز ...
- نام: (هم اینک) دانلود رمان قرار نبود
رمان قرار نبود
(بدون سانسور) دانلود رمان قرار نبود از هما پور اصفهانی نسخه کامل+ لینک مستقیم
(بدون سانسور) دانلود رمان قرار نبود با فرمت های pdf,apk,epub,jar
رمان عاشقانه، هم خونه ای، کل کلی قرار نبود اثری ماندگار از نویسنده خوش ذوق هما پوراصفهانی است
خانم هما صفاری پور اصفهانی متولد 12 اسفند 69 هستند و روانشناس و نویسنده و مدرک تحصیلی ایشان کارشناسی ارشد روانشناسی هست و از ده سالگی به نویسندگی علاقه ...
- نام: آنارشی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: س_رهی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: ۲۷۴۹
(بدون سانسور) دانلود رمان آنارشی از س_رهی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
لعیا شهرام دختری آرام برای شناخت جهانگیر مرشد مردی عجیب و مرموز بهش نزدیک میشه... دقیقا بعد از پذیرفتن نامزدی با پسر خالهاش صدرا شهرام، ترسیده برای نجات خودش مجبور میشه پای سفرهی عقد جهان بشینه! همه چیز زندگی لعیا، جهان ...
- نام: رمان رگ پنهان
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: عالیه جهان بین
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 4321
الین به دور از حاشیه با دنیایی صورتی و دلپذیر که در شرف ازدواج با مرد مورد علاقهش مهرداد هست! اما دقیقا تو شبی که لباس عروس پوشیده، مهرداد اون رو به چیزی متهم میکنه که الین گناهی نداره! یک خال که روی ممنوعهی الین وجود داره و حتی خودِ الین از این موضوع خبر نداره اما... مهرداد اون رو از خونه بیرون میکنه و خیلی ناخواسته پاش به زندگی یه مرد باز میشه که عرب زبان هست و...
- نام: رمان اسیر یک روانی
- ژانر: عاشقانه، انتقامی، هیجانی
- نویسنده: حدیث نادی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1498
ترسیده و گریون فقط می دویدم نفس کم آورده بودم. برگشتم عقب تا ببینم هنوز دنبالمه که با دیدنش ترس و وحشتم بیشتر شد. پاهام دیگه یاری نمی کرد. چند باری نزدیک بود سکندری بخورم. به سختی تونستم جلوی زمین خوردنمو بگیرم. صدای ضربان قلبمو می شنیدم که چطور تند تند می زنه. وحشت و ترس تمام وجودمو پر کرده بود...
- نام: رمان نیلوفری برای مرداب
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: مهین عبدی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 617
سیگار میان انگشت میانی و اشارهام لهله میزد برای مجدد بوسیدن لبهایم و پک زدن محکم من! نگاهم به رقصنور، دود و عطر و ادکلنهای در هم ادغام شده عادت کرده بود!این چندمین پارتیای بود که میگرفتم؟ نمیدانم! سیگار بین لبهای رژ خورده و درشتم فرستادم و از اعماق وجودم پک زدم و دودش را بیرون فرستادم. -خفه نشی نیلی؟ تنهای که جلو کشیده بودم را عقب فرستادم و پا روی پا انداختم. شلوارک جین و کوتاهم یک وجب پایینتر از زانوهایم بود. بدون نگاه به یاسی در جواب سوالش، سوال پرسیدم: -اون بچه مثبته، همون که بهش میخوره حاجآقا تقبل الله باشه تو پارتی من چیکار میکنه؟
- نام: رمان اپسیلون
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: گیسو خزان
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 3967
حامی رییس یه شرکت گردشگری هواییه و شادلی یه اشپز رستوران هردو در یک مهمانی شرکت میکنن شادلی ب عنوان اشپز و حامی مهمان. زمانی ک در حال خودشون نیستن اتفاقی باهم میخوابن ک موجب بارداری شادلی میشه. شادلی قبل اینکه حامی ببینتش از مهمونی میره ولی چندماه بعد ک میفهمه...
- نام: رمان تهاتر
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: الهه محمدی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 3314
نمی دانست حکایت دشت پرگل و شقایق های غمگین و گل سرخ تنها چیست!.. صدای دف زدن مثل کوبیدن بر طبل از دور به گوش می رسید.. نگاه دختر جوان مثل داغ شقایق سینه اش سوخته بود اما لب های آماده اش مثل سرخي گل سرخ ،مرد جوان را داغ کرد حجله ای از گل شقایق برای دختر جوان ساخت و سینه اش را با قلب دخترک آشنا ساخت... پوششی حریر گونه روی تنشان پایین آمد و آن ها جز صدای شوق دف ها و فریاد عشق نمی شنیدند...
- نام: رمان دارک
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زهره ابراهیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1339
"اسفندماه 1397 تهران" _ساعت شش قرار بود خونه باشی و الان ساعت یازده شبه!صدای پر خشمش در تاریکی آشپزخانه باعث شد از جا بپرم و لیوان آب در دستم بلرزد. _این پنج ساعت سرت به چه کثافط کاری بند بود که حتی وقت جواب دادن به گوشیت رو هم نداشتی؟ نگاه خشمگینش زبانم را بند می آورد... بخصوص که حالا چشمانش سرخ شده اش، نمایانگر آن درد لعنتی اش بود. دروغ چرا... ترسیده بودم! صدای بلند ضربان قلبم را به وضوح می شنیدم اما اما به طرز مسخره ای سعی داشتم خونسردی ام را حفظ کنم و خب... ناموفق بودم...