درباره دختری به اسمِ آلما هستش که پدرش خیلی بهش سخت میگیره. تا این که بالاخره پدرش اجازه میده آلما همراه دوستش هانی به شمال برن. اما، اتفاقاتی توی راه میافته و توسط افرادی دزدیده میشن. این تازه شروع اتفاقهای پر رمز و راز و معماهای حل نشده و اتفاقاتِ هیجان انگیره زندگیش بوده و همین طور دفتر خاطراتی که سالیانِ سال کسی از اون خبر نداره بالاخره آشکار میشه. دفتر خاطراتِ مهمی که سر گذشته زندگی عشقهای پنهان هستش. وقتی اون افرادی که آلما رو دزدیده بودن میخوان انتقامشون رو بگیرن، مردی که نقاب به چهره داره مانعِ تیر خوردن آلما میشه و... این شروع اتفاقات جدید بوده و در همین حین با نیروی عجیب غریب و گنگ و مبهمی که داشته آشنا میشه و کسایی که دنبال این نیرو بودن و...