رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان پاییز مرا تو رنگ بزن
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: نصیبه رمضانی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 1772

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان پاییز مرا تو رنگ بزن از نصیبه رمضانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

صارم دختر 24 ساله ایی که همراه مینو مادرش زندگی بدون بابا اردشیر و خواهرش مونا را می گذرانند. خانواده پدری مارال دچار اتفاق هایی می شوند و با رفتن مارال و مینو پای مردی به قول مارال منبسط و منقبض خان به روزمره های مارال باز می شود…

خلاصه رمان : پاییز مرا تو رنگ بزن

با ثبت آخرین ماشین بیمه بدنه شده صفحه ام را بستم. کیف طوسی باشگاهم را از کمد چوبی اتاق رختکن بیرون کشیدم و روی دوشم انداختم. نگار در سالن بود. تکیه به کنار پنجره داشت و با تلفن صحبت می کرد. با دیدن من دست جلوی گوشی اش گذاشت و آهسته گفت: این هفته بردم کتونی هاتو با لباست انداختم لباس شویی. لبم را گزیدم. حس کرده بودم چرا از کیفم بوی نرم کننده مامان مینو میاد ؟! ممنونی گفتم و از دفتر بیرون آمدم. باشگاه روبه روی دفتر بود و من امروز فقط یک تایم کلاس فیتنس داشتم

عرق کرده باید خدمت فریبا جون می رسیدم. از عرض خیابان گذشتم و با کنار زدن پرده برزنتی باشگاه داخل شدم. پروانه با دیدن من دفتر حضور و غیاب را جلوی دستم گذاشت. خودکارش را گرفتم و با امضا مقابل اسم خودم رو به پروانه که موهایش را فر ریز کرده بود گفتم: این مدیریت هنوز مدل قدیم مامان بزرگا مونده. شانه بالا انداخت و با اشاره به ساعت روی دیوار گفت: _دو دقیقه دیگه کلاست استارت می خوره. سمت رختکن سالن رفتم. تهویه اینجا هم مشکل داشت. در کمد را باز کرده و در حال پوشیدن لباس هایم،

صدای موزیک کلاس را پروانه زیاد کرد. فلشم را دستش دادم و با رسیدن به سالن فیتنس سلام کرده و جلوتر از همه رو به آئینه های قدی و سارسری، اولین حرکت نرمشی را با بردن دستم بالای سر شروع کردم… تا برسم به دربندی که کلی در ترافیک و راهش معطل شدم و نیم ساعت هم دیر رسیدم. سر بالایی دربند را دوست داشتم با لذت بالا بروم. هوای پاییز دربند دلچسب من بود. ولی اگر به سپیده ی عاشق بهار می گفتم دماغ کوچک و فندقی اش را چین می داد و می گفت: _ همیشه بر خلاف جهت چرخش روزگاری مارال…

خلاصه کتاب
صارم دختر 24 ساله ایی که همراه مینو مادرش زندگی بدون بابا اردشیر و خواهرش مونا را می گذرانند. خانواده پدری مارال دچار اتفاق هایی می شوند و با رفتن مارال و مینو پای مردی به قول مارال منبسط و منقبض خان به روزمره های مارال باز می شود...
خرید کتاب
تماس بگیرید
https://romankhaan.ir/?p=9467
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پرهود
    9 آذر -622 | 00:00

    من می‌خواستم بدونم چه رمان‌های جدیدی به تازگی دارند منتشر می‌شوند؟

  • پدرام
    9 آذر -622 | 00:00

    خواندن کتاب‌ها از ازدیاد دانش، افزایش تمرکز و بهبود سلامت روانی برخودار هستند.

  • بهارک
    9 آذر -622 | 00:00

    بخش باورنکردنی‌ترین اتفاقات اینکه بدون مرزن بودن، به داستان‌هایی که خلاقانه به وجود اومدن وزیبایی لازم رو میده…

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!