رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان تیغ زن
  • ژانر: #عاشقانه
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 7285

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان تیغ زن با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

تیغ زن روایت دو دخترعمو که نقطه مقابل هم هستن مارال دختری که عشقو فدای پول و ثروت میکنه و بخاطر پول رابطه حامی و‌ بنفشه رو بهم میزنه و خودش با حامی ازدواج میکنه و بنفشه دختری که از عشقش حامی خیانت میبینه و با ورود دکتر آریو به زندگیش؛ زندگیش وارد مسیر جدیدی میشه مارال تاوان تموم کارای زشتشو میبینه و بنفشه به اونچه که لیاقتشو داره میرسه…

خلاصه رمان : تیغ زن

موهای خیسم رو بالی سرم جمع کردمو با گیرمو نگهشون داشتم… حوله ی صورتی رنگی که گلهای بنفش درشت پراکنده، از اون حالتی کنواختی دورش کرده بود رو دور بدنم پپچوندم و بعد از پوشیدن دمپایی های نرم و راحت، پامو داخل اتاق گذاشتم.. آب قطره قطره از موهای خیسم می چکید و می افتاد روی کمرم… گره ی حوله رو سفت تر کردم تا نیفته… رو صندلی و رو به روی میز آرایشی نشستم… سر خوردن قطره ها ی آب روی کمرم رو حس می کردم ولی چندان مهم نبود…

کرم نرم کننده رو برداشتم و به کف پاها و دستهام زدم… بعد نوبت به لوسیون بود که هم جنبه ی خوش بو کنندگی داشت و هم سفیدی… سرشو برداشتم و کله اشو عمیق بو کشیدم… جنس گرون همیشه عالیه! اول تنم رو کامل خشک کردم و از خشک کردن موهام با سشوار، از اون لوسیون به تمام تنم مالیدم… دستم رو بالا گرفتم و ا ی نبار از مام خوش بو کننده به زیر بغل زدم… بوی خوبی داشت و حتی خودمم از استشمامش لذت می بردم! کلید رو از زیر پایه میز برداشتم.

باهاش کشوی اولی که تمام طلاهام اونجام بود رو باز کردم… نگاهی به طلاهام انداختم. این نیم ست رو واسه نامزدیم با مجید هدیه گرفتم… یه جورایی میشد گفت یادگاری از مجیده که الان اصلا نمی دونم زندس یا مرده! گوشوارهارو به گوشم آویز کردم و گردنبد رو دور گردنم بستم… و این نیم ست تقریبا تو همین دو تا تیکه خلاصه می شد البته قیمتش خیلی زیاد بود که اگه نبود من اصلا قبولش نمی کردم! نرم کننده ی براقی به لبهام مالیدم و صورتمو تو آینه نگاه کردم…

خلاصه کتاب
تیغ زن روایت دو دخترعمو که نقطه مقابل هم هستن مارال دختری که عشقو فدای پول و ثروت میکنه و بخاطر پول رابطه حامی و‌ بنفشه رو بهم میزنه و خودش با حامی ازدواج میکنه و بنفشه دختری که از عشقش حامی خیانت میبینه و با ورود دکتر آریو به زندگیش؛ زندگیش وارد مسیر جدیدی میشه مارال تاوان تموم کارای زشتشو میبینه و بنفشه به اونچه که لیاقتشو داره میرسه...    
خرید کتاب
رایگان
https://romankhaan.ir/?p=5673
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پری
    9 آذر -622 | 00:00

    یکی از چیزایی که من خوندن رمان‌ها رو دوست دارم، اینه که همه داستان‌ها از نگاه شخصیت های مختلف روایت شده و این درک ذهنی من رو از مسئله زیاد کرده.

  • ایلا
    9 آذر -622 | 00:00

    اوهوم، دوستان، یه رمان جدید پیدا کردم که حتماً دنبالش برین.

  • باهنر
    9 آذر -622 | 00:00

    به نظرم خوندن رمان یه شکل حس خیلی خوبی به آدم میده.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!