توضیحات
رمان گرگ و همسرش در اصل دومین جلد از مجموعه سه جلدی گرگ است. تنش ها و دشمنی ها زیاد شده و حالا من دو تا دشمن دارم که منو مرده میخوان. اما هیچگاه بیشتر از این احساس امنیت نکرده بودم. گرگم از من دفاع میکنه اون به من تسلی خاطر میده و من فکر می کنم که عاشق منه. این ازدواج قرار دادی مورد نفرت هر دوی ما بود اما الان من با یک دید دیگه به اون نگاه میکنم. شوهر من قدرتمند و جذاب و باهوشه، چشمهای به رنگ قهوه ایش منو تو خودش حل میکنه. آیا اروین میتونه ماروریک قدرتمند و جذاب رو که هیچ چیزی غیر از تعهد و کشش جنسی به اون نداره، جذب و اغوا کنه…
نام این اثر: رمان گرگ و همسرش
نگارنده: پنلوپه اسکای
سبک: عاشقانه، بزرگسال، مافیایی، خارجی
قسمتی از رمان گرگ و همسرش
به نظر می رسید ما به قبل برگشتیم. من و ماوریک یک بار دیگه غریبه شدیم. اون دنبال زندگی اش رفت و تظاهر می کرد من وجود خارجی ندارم. وقتی خونه نبود، سرکار بود. فقط به این خاطر که مجبور نشه من رو ببینه تا دیروقت داخل دفترش می موند. این مرد از من متنفر بود. زنان میومدند و می رفتند و جای من رو توی تختش گرفته بودند.
من به خاطر معشوقه هاش حسودی نمی کردم. از این که گرگم رو از دست داده بودم، حسودی می کردم. حالا ما دوتا غریبه بودیم که اصلا با هم حرف نمی زدیم، اون رابطه ای روکه یک بار با هم داشتیم فراموش کرده بودیم. حتی دیگه دوست هم نبودیم. همه اش تقصیر خودمه.
هنری خوابش برده بود، پس منم از تخت بیرون اومدم و لباسهامو از روی زمین جمع کردم. اتاق به جز نور باریکی که از خیابون و از پنجره رد میشد، نوری نداشت. بعد از اتمام برنامه، باکمال میل اینجا اومده بودم. نمی تونستم توی خونه بمونم.