توضیحات
راوی داستان، زاوش ایزدان است که پس از عشقی به ناکامیکشیده نامههای معشوقش بیبی را مرور میکند و رمان شب یک شب دو با این نامهها تبدیل به یک اثر تلخ و سرخورده میشود. بیبی دختر یک خانواده ثروتمند است که در اروپا طراحی لباس و آرایش خوانده و برای زنان روسپی طرح لباسی با عنوان «شبْ یک شبْ دو» تهیه کردهاست. او در ایران وارد جمع هنرمندان و روشنفکران میشود و با زاوش ایزدیان آشنا و همخوابه میشود. بعد از اینکه از ایران خارج میشود در زوریخ ازدواج میکند و به نامهنگاری با زاوش ایزدیان میپردازد و هر وقت به ایران میآید آرامش را در آغوش زاوش مییابد….
نام این اثر: رمان شب یک شب دو
نگارنده: بهمن فرسی
سبک: عاشقانه، بزرگسال، درام
قسمتی از رمان شب یک شب دو
-اگر به من مراجعه میشد، بی آزمایش و فقط با شنیدن صدای بیمار همین را تشخیص می دادم. بیماری شما روانی ست خانم عزیز. ولی ابدا ارتباطی با رنگ خاکستری این شهر یا آن طور که خواهرتان تصور می کند، نبود مرد در زندگی شما ندارد.
کسب و کار خانواده بالا گرفته است. همه آنها که می توانستند نان آذین را بخورند و به به بگویند، خوردند و گفتند. دیگر نان در لیست تب های باب روز نیست. حتی پدرت دیگر تب نان ندارد. نان خورها دیگر بخواهند و نخواهند نان آذین را می خرند. پدرت رفته سراغ ساختمان و زمین.
نیمی از تپه های گلابدره و حصارک فتح شده و چند دست هم گشته. یواش یواش خانواده خودش را میان پسمانده های تهران مکان قاجاریه بر زده است. در گیر و دار این بیابروها و رابطه ها، آذین نمی تواند راضی و سرپا بماند. پس لازم است دست کم مرضی چشمگیر و مناسب شان خانواده داشته باشد: بیماری روانی!