توضیحات
دانلود کتاب هتل کریمسون pdf اثر مایکل فرین بدون سانسور
نام کتاب: هتل کریمسون
نام نویسنده: مایکل فرین
ژانر اصلی رمان: نمایشنامه
زبان رمان: فارسی
سال انتشار: فروردین 1404
تعداد صفحات : 66
معرفی کتاب هتل کریمسون
نمایش «هتل کریمسون» برای نخستین بار در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۰۷ در سالن «دانمار ورهوس» شهر لندن به اجرا درآمد.
خلاصه کتاب هتل کریمسون
همه چیز رو واسه خانم کلوش نوشتم. این پرده های مخمل بنفش… او آنها را با صدای جرینگ چرینگ حلقه های برنجی پرده عقب میکشد….. اون چراغ های برقی کوچیک با آباژورهای زرشکی به سمت عقب، به طرف در می شود. که با به کلیک کلید روشن و خاموش میشن… او کلید را خاموش و روشن میکند. کل هتل: که واسه شما نوشتم لوسین: میدونی که چقدر اونو دوست دارم. پیلو:میدونم چقدر دوستش داری. پیلو: روش شیرین و ظریف اون واسه گفتن «اوه، آقای پایلارد! وقتی سرش رو تو آغوش اون فرو میبرد. پیلو سر خود را در آغوش او فرو می برد. اوه، آقای پیلو! میدونی که چقدر ستایشت میکنم میدونی چقدر دوستت دارم. فقط اینکه وقتی گفتی ما با هم خواهیم رفت.
تو اون پرده های زرشکی رو دیدی اما باور کن، اسفرود بیدم کوچک من، این بهترین هتلیه که تو رو آوردم واسه ساخت این هتل از تجربیات گسترده ای بهره بردم که طی بیست و سه نمایشنامه خودم از هتل ها داشتم از تموم دانشم در مورد بلایایی کسب کردم که پشت دیوارها و درها و وسایل زرشکی کمین کردن من واسعات به سوییت وسیع و مجلل رو تصور کردم که سقف اون طاق بهشته و دیوارهای شفافیت های بی کران هوای کویره. چطور هر زنی میتونه در برابر دستور صحنه هات مقاومت کنه؟ تالاری که به ظرافت علامت گذاری و هدایت میشه… او فرش پیچازی را پهن میکند. به کنترپوان پیچیده از زرشکیه، بله، لاجوردی هم از زرد آفتابی از دونه های سفید برف و از سیاه نیمه شب زیر اون هیچ قضایی واسه
کوچک ترین غافل گیری برای کمین کردن وجود نداره همون طور که به شکل آقای گلوش واسه خانم کلوش هم هست. منظورت اینه ما باید….؟ منظورم دقیقاً همینه. روی این فرش؟ روی این فرش مسافرتی که با رنگ های کاخ سلطنتی متحد باستانی ما تزئین شده که هر کسی میتونه ما رو ببینه؟ کسی نیست که ما رو ببینه تو روز روشن؟ هرچی نور روز بیشتر باشه بهتر میتونیم ببینیم کسی نیست. اما که شوهرم از سر شانس عجیب و غریبم، یهویی باید ظاهر اینجا؟ تو این نقطه کاملاً تصادفی تو وسط تا کجا؟ تو این نمایشنامه به طور ناگهانی و با یه اتفاق عجیب ظاهر تو هتلی که آبرومندانه تمیز و جذابه، با وسایل زرشکی تو حومه پاریس اما دیگه چون اون از ملاقات فرضی خانم کلوش از خاله بیمار خودش
تو اورلتان سود میبره تا با دوست خودش خانم توکی قرار ملاقات بذاره. اگه خدای نکرده آقای دودین از درمان مقرر شده تو با ابگرم صحرایی واسه بحران روحی به قصد قرار ملاقات سود میبرد. پیلو: خدا می دونه با دوشیزه بیبت لوسین با مادمازل بیبت؟ پیلو: بیا بگیم واسه جلو بردن بحث. لوسین: اون گاو چاق که نقش خانم توکی رو بازی میکنه؟ دور از ذهنترین فرضیه ای که میتونم انتخاب میکنم. اون هفته ها بهش چشم داشت. مطمئن ام که کوچکترین علتی واسه اضطراب وجود نداره اون اهمیتی نمی داد. البته که نمی داد اما اگه این کار رو کرد… اگه این کار رو کرد. اگر قرار بود. پس اونو میبرد هتل تقریباً مطمئنه یه دونه با وسایل زرشکی و به احتمال زیاد کمدهای بزرگه اگه با یه احتمال حتى عجیب و غریب.
































































