رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان شقایق
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: دل آرا دشت بهشت
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 274

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان شقایق از دل آرا دشت بهشت با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

دختری17 ساله که وقایع دوسال از زندگیشو در قالب دو فصل از زبان خودش تعریف میکنم، ایلیا سمایی: دبیر ریاضی، که شقایق سر یه لج ولجبازی دلباخته اون میشه، حمیدرضا: پسریه که توی یه خانواده مذهبی بزرگ شده واز فصل دوم وارد داستان میشه…

خلاصه رمان : شقایق

بچه ها همه پشت پنجره رو به حیاط جمع شده بودن و من طبق معمول داشتم شقیقه هام رو می مالیدم، بس که این مردک علوی دبیر شیمی فک زد مخم سوت کشید. یهو صدای جیغ همه شون بلند شد: – وای چه خوش تیپه، چه جیگریه، چه تیکه ایه!! کار سختی نیست که بفهمی دارن در مورد چی حرف می زنن. ریحانه با هیجان جیغ کشید: – خدا کنه دبیر جایگزین خانوم اَمانی باشه. همه بچه ها با هم گفتن: – الهی آمین!گاهی اوقات این قدر از بعضی حرکات دخترها لجم می گیره که حد نداره.

باز جیغشون هوا رفت؛ اِی درد، مغزم رو خوردین! زهره به سمتم برگشت: – بیا شقایق، اگه ببینیش! قیافه ام رو ترش کردم: – بیخودی نقشه نکشین. مرد مجرد تو مدرسه نمی یاد، اگر هم بیاد از اوناییه که از دیدن قیافه اش باید کفاره داد. الهه با عشوه گفت: – نگو تو رو به خدا، این به این ماهی. لب و لوچه ام رو کج کردم: -پس حتما متاهله. بین حرفامون صدای زنگ کلاس اومد، ریحانه در حالی که دست هاش رو به هم می مالید و از پنجره فاصله می گرفت گفت: – فعلا که با خانوم رفعتی رفت دفتر.

تا چند دقیقه دیگه همه چیز معلوم می شه. بقیه بچه ها هم از پنجره فاصله گرفتن و سر جاهاشون نشستن، دیگر دانش آموزها هم یکی یکی اومدن سر کلاس. از اون جایی که خانوم اَمانی دبیر ریاضی مرخصی زایمان بود و دو هفته ای بود که دبیر نداشتیم، زنگ تفریح ما تازه به معنای واقعی شروع شد و کلاس رو گرفتیم روی سرمون، البته به استثنای من. نه که کلا ساکت بودم!! شوخی کردم من خودم پای ثابت شرارت های مدرسه بودم، اما امروز سرم درد می کرد و مثل بچه آدم سر جام نشسته بودم….

خلاصه کتاب
دختری17 ساله که وقایع دوسال از زندگیشو در قالب دو فصل از زبان خودش تعریف میکنم، ایلیا سمایی: دبیر ریاضی، که شقایق سر یه لج ولجبازی دلباخته اون میشه، حمیدرضا: پسریه که توی یه خانواده مذهبی بزرگ شده واز فصل دوم وارد داستان میشه...
خرید کتاب
رایگان
https://romankhaan.ir/?p=4866
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • تابنده
    9 آذر -622 | 00:00

    کدام وب‌سایت‌های دانلود رمان معتبرتر هستند؟

  • ایکسا
    9 آذر -622 | 00:00

    دوران دانشگاه که بودم، بیشتر وقتم رو با خوندن رمان‌ها گذروندم!

  • جواد
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن داستان کوتاه یک شلوغ کننده‌ی خوب ذهنیه، میتونی از فضای کاری و برنامه‌ریزی زندگی فرار کنی.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!