توضیحات

رمان خانه ی من
(بدون سانسور) دانلود رمان خانه ی من اثر منا معیری با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
بیچاره قاسم… ده سالش بود ولی شاید اندازه یک بچه دو ساله هم نمی فهمید و دیوانه وار می خندید…
بیخیال دنیای اطرافش روی دیوار دالی بازی می کرد و می خندید.
مادر معتادش در بچگی به او قرص خواب می داد که صدای گریه های قاسم که از گرسنگی بود را نفهمد.
قاسم دوباره پرید روی دیوار و خندید: دالی…
خواهرش هجده ساله بود اسمش قدسی بود و از همان بچگی صدایش می زدند شراره…
صورت خود را آرایش می کرد و مثل بدل فروشی سیار بود…
مانتوی فسفری می پوشید و می گفتند که پدرش کلاهش را بی اندازد بالاتر…
خلاصه رمان : خانه ی من
ﻣﺎدرم ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻣﯽ ﮐﺮد:
ﮐﺎش ﺑﻪ ﺟﺎی ﺑﭽﻪ ﺳﻨﮓ زاﯾﯿﺪه ﺑﻮدم.
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﺎش آل ﺷﻤﺎ را ﻣﯽ ﺑﺮد.
ﭘﺪرم ﺻﺒﻮر ﺑﻮد. ﺳﺎده و رام و اﻫﻠﯽ و اعتیاد هم داشت، اﻣﺎ آرام ﺑﻮد…
ﺻﺪاﯾﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ. با سینی چای می اومد و فقط ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻧﮕﻮ زن…
ﻣﺎدرم ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎی را ﭘﺲ ﻣﯽ زد.
ﻓﺮﯾﺎد ﺑﯽ ﻃﺎﻗﺘﯽ اش ﮐﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﯽ رﻓﺘﯿﻢ ﻋﻘﺐ ﺗﺮ: از دﺳﺖ ﺗﻮ… از دﺳﺖ ﺗﻮ ﻣﺮد… لعنت به تو… ﺧﺒﺮ ﻣﺮﮔﺖ را ﺑﯿﺎرن…
ﻣﺎدرم ﻣﻮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮد، زار می زد و ﻣﯽ ﮐﻮﻓﺖ روی ﺳﯿﻨﻪ ای ﮐﻪ درد ﻣﯽ ﮐﺮد: ﺑﭽﻪ ﻫﺎی منو، ﺗﻮ از ﺑﯿﻦ ﺑﺮدی…
پسرﻫﺎی ﻣﻦ رو ﺗﻮ ﺑﻪ اﯾﻦ روز اﻧﺪاﺧﺘﯽ… ﺧﺪا ازت ﻧﮕﺬره…
ﭘﺪر آرام و ﺻﺒﻮرم ﭼﺎی اش را ﺳﺮ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ و ﺻﻮرﺗﺶ ﭼﺮوک ﻣﯽ ﺷﺪ…
از ﺗﻠﺨﯽ ﭼﺎی و ﺟﻨﺲ ﻧﺎﻣﺮﻏﻮب ﮐﻪ ﮐﻒ ﻧﻌﻠﺒﮑﯽ ﻣﺜﻞ ﮔﻞ ﻣﺎﺳﯿﺪه ﺑﻮد و…
آیا رمانهایی هستند که ازشان میتوان به صورت رایگان دانلود کرد؟
سلام، آیا چندتا سایت اشتراکی برای دانلود رمان وجود داره؟
با خوندن رمانها بهتر میشم و در عین حال احساس خوبی هم بهم هدیه میده.