توضیحات
الوند پسری که سالهاست خانوادهشو ترک کرده و برای خودش یه زندگی عجیب و پرماجرا درست کرده، زندگی که پر از آدمهای جورواجور با شغل و سیاستهای کثیفه… توی کارهاش از یکی رقیبهای بزرگش ضربه میخوره و سعی میکنه برای تلافیِ کارش، به تک دخترِ اون شخص نزدیک بشه، دختری که از چند و چونِ کارهای باباش اطلاع داره و حاضره برای نجات جونش، حتی خودشو قربانی کنه…
نام این اثر: سیاه نمایی
نگارنده: مریم پیروند
سبک: عاشقانه، درام
قسمتی از رمان سیاه نمایی
کج خندی زدم داری میگی ،دزدیدمت آره.. تکرارش کن… من دزدیدمت… نیوردمت تفریح یا مسافرت، که چند روز خستگیتو در کنی بعد برگردی سرکارت… با این حساب نمیدونم چه فکری کردی که کار و مریضهات و به رخ میکشی… حتما فکر کردی منم انقدر احمقم که اجازه بدم بهش زنگ بزنی. مشتش رو با حرص روی میز زد و غرید اجازه نده… من که بالاخره یه راهی پیدا میکنم از اینجا برم بیرون اون وقت که جامون عوض شد، قیافه ت ، شد، قیافه تماشایی میشه سورن پوپکی…
اسم کذاییم رو با تمسخر گفت و خون جلوی چشماش رو گرفت…
با نفرت و خشم چند ثانیه به چشمام زل زد…