| یکشنبه 30 شهریور 1404 | 21:07
رمان خوان
دانلود رمان
رمان کافه سن ویتون
  • نام: کافه سن ویتون
  • ژانر: عاشقانه، انتقامی، پلیسی
  • نویسنده: نیلوفر قنبری
  • ویراستار: رمان خان
  • تعداد صفحات: 587
  • حجم: 7.72 مگابایت
  • منبع تایپ: romankhaan.ir

توضیحات

پری در رمان کافه سن ویتون، دختری است که تو بچگی بهش دست درازی میشه و خانواده اش به خاطر این مساله به شهر دیگه ای مهاجرت میکنن. حالا بعد ۱۵ سال پری بزرگ شده و تصمیم به انتقام از اون شخص داره. وقتی میخواد بره تهران وسط راه توسط ی باند قاچاق انسان دزدیده میشه که فرار میکنه و بین راه با دوتا خانوم آشنا میشه و میره خونشون و ماهان داداش اینا ماموره و دنبال پرونده محراب هست ک از اتفاق پری هم دنبال انتقام و قراره به همدیگ کمک کنن و  بقیه ماجرا….

اسم رمان: رمان کافه سن ویتون
نویسنده این اثر: نیلوفر قنبری
ژانر رمان: عاشقانه، انتقامی، پلیسی

گوشه ای از داستان رمان کافه سن ویتون

– میترا زود باش لعنتی، بدو دیگه!
صدای بغض آلودش در حالیکه می لرزید، از پشت سرم می آمد. از ترس قلبم داشت از جا کنده می شد و داشتم نفس کم می آوردم. باز صدای میترا آمد:
– تو رو خدا، نمی تونم، صبر کن. خدایا! تو رو جدت صبر کن دیگه.
در میان جاده ی بیپایانی که معلوم نبود در کدام جهنم دره ایست و نه سرش معلوم بود و نه تَهش، با پاهای برهنه می دویدیم.

در حالی که نگاهم به دوردستها بود و حواسم به روبه رویم تا زمین نخورم، کمی از سرعتم کم کرد و به پشت سرم نگاه کردم. میترای بیچاره یک لنگه ی کفشش را حین فرار جا گذاشته بود. روی آسفالتِ زبر و درب و داغان جاده ای بی نام و نشان پا به پایم می دوید و درد میکشید.

آنقدر ترسیده بودم که دردی در کف پایم حس نمی کردم. شک نداشتم ناجور زخمی شده. میترا یک بند گریه میکرد و اشکهایش روی هواو زمین معلق بود. هربارکه سرم را سمتش می چرخاندم تا ازبودنش پشت سرم مطمئن باشم، با نگاهش التماس میکرد برگردیم.

لینک های دانلود
خرید کتاب
رایگان
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romankhaan.ir/?p=35385
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!