توضیحات
داستان رمان دستهایت را به من بده، درباره دختری به نام هستی است که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته و خانواده طردش کردن و اون حالا با کمک پسرعموش یه کافه رو میگردونه و سعی داره گذشته رو فراموش کنه…
اسم رمان: رمان دستهایت را به من بده
نویسنده این اثر: سلاله مرادی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان رمان دستهایت را به من بده
گوشی و قطع میکنم و به سقف زل میزنم. دلم میخواد ساعتها تو همین حالت بمونم. نیما به این حالت میگه جلبکیسم، میگه پاشو پاشو جلبک نباش پاشو یه فعالیتی کن. دلم میخواد بخوابم واقعا احساس خستگی میکنم روز سخت و پرکاری گذرونده بودم و واقعا احتیاج داشتم یه چند ساعتی بخوابم. به پری فکر میکنم.
پری واقعا یه رفیق واقعیه تو زندگیم؛ یه نقطه پاک و درخشان. با یه حرکت سریع از تخت بلند میشم باید زودتر دست به کار شم. با یه دست مشغول باز کردن بافت سرم میشم و با دست دیگه لباس و حولمو آماده میکنم روتختی رو مرتب میکنم و بعد داخل حمام میشم شیر آب تنظیم میکنم و میرم زیر دوش.
از گرمی آب غرق لذت میشم. میتونم ساعتها این زیر بمونم تا خستگیم از بین بره. از حمام که میام بیرون سریع حوله تنپوشمو میپوشم. با اینکه اواسط مهرماهه اما برای من سرمایی سرده. موهامو با کش بالای سرم جمع میکنم و تند تند لباس میپوشم. وارد آشپزخونه میشم موکاپاتو روی حرارت گاز میذارم. مخزن زیری رو پر از آب میکنم و تو قسمت بالایی یه قاشق مرباخوری قهوه میریزم…