توضیحات
آکام در رمان ساحره ی خاموش، دو رگه ساحره گرگینه ای است که قدرت های مخفی داره و با کمک جفتش کم کم ب اونا پی میبره. ساحره ای که از سن بلوغ گفتن قابلیت بارداری نداره اما یهویی با باردار شدنش… رمانی با معماهایی که درگیرتون میکنه و کلی راز که کم کم رو میشه….
نام این اثر: رمان ساحره ی خاموش
نگارنده: شقایق (الماس زرد)
سبک: گرگینه، خون آشامی
قسمتی از رمان ساحره ی خاموش
با لبخندی که به رویم زد لب های من هم طرحی از لبخند نشان داد. سوال درسی اش را که تعداد کمی یاد گرفته بودند را جواب دادم و به این دلیل مسخره لبخندش را به من هدیه داده بود. جدا از این گاهی توجه های ریزی از سمتش دریافت می کردم که قلب بی جنبه ام آن را به گونه ی دیگر تعبیر می کرد.
نگاهم به او بود ،به او که با جدیت مشغول توضیح مطالبی از درس بود. در عین حال که سعی داشتم چیز هایی که میگفت را نوشته و به خاطر بسپارم. سعی داشتم تمام حرکاتش را در ذهنم حک کنم. مگر چقدر او را میدیدم؟ جز زمان هایی که به دانشگاه می آمد و چند ساعتی درسش را میداد و میرفت.
گاهی تعجب میکردم ،از اینکه نگاه های شیفته را نمی بیند! البته شاید میدید و بی اعتنا بود. باید کلاسی میگذاشت تا بی اعتنایی را یاد بگیرم، آخر من با این حجم از شیفتگی که نسبت به او داشتم گاهی وحشت می کردم. حتی زمانی که از کنارم می گذشت بی دلیل نفسم را نگه میداشتم.