رمان خوان
دانلود رمان
رمان رعیت ارباب زاده
  • حجم: 5.70 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

در ابتدای رمان رعیت ارباب زاده می خوانیم… قرار بی قراری هام شده بود، همون دختر… همون دختره رعیت… همون رخت شور عمارتم، با دو تیله ی مشکی دلم رو گرو دلش کرد… این ننگ بود، ننگ بود همسر شدن با یه رعیت، هم بالین شدن با دختری که همه میگفتن شپش از سر و روش میباره، اما اینطور نبود… اون زیبا بود و خواستنی، اما نشدنی بود‌‌..

نام این اثر: رمان رعیت ارباب زاده
نگارنده: زهرا خزائی
سبک: عاشقانه

قسمتی از رمان رعیت ارباب زاده

– ماهدخت، شنیدم که ارباب می خواد واسه پسرش بازم زن بگیره. این حقیقت داره؟
ماهدخت خواهرم، در حال ورز دادن لباس چرکا تو تشت مسی بود که با حوصله جواب داد:
– والا چه میدونم این پسر ارباب هم همیشه در حال زن گرفتنه و روزی یه زن میگیره. اصلا مگه زن اولش چشه، گل نسا خانوم رو میگم. زن به اون خوبی داره. حالا نمی دونم چرا پسر ارباب که هنوز سنی هم نداره، بازم هوس زن دوم به سرش زده…

یکم فکر کردم و جواب دادم:
– ماهدخت من یه چیزایی شنیدم. شنیدم که میگن گل نسا خانوم بچه دار نمیشه. به همین خاطره که ارباب می خواد واسه ارباب پسر بازم زن دوم بگیره.
چهره ام یکم رنگ غم گرفت:
– بیچاره خانم، از همین سن باید هو رو تحمل کنه…

ماهدخت هرسی شده بود و بیشتر به لباسای داخل تشت فشار می آورد و زیر لب، لب میزد:
– چه میدونم والا، خدا میدونه…
زیور یکی دیگه از کلفت های خونه با یه تشت پر دیگه لباس اومد:
– ورپریده ها شما هیچ کاری به جز غیبت کردن ندارید، بابا پاشید تو رو خدا…ارباب پسر قراره زن بگیره و شما دوتا هنوز اینجا نشستید و دارید حرف میزنید. به ولا که به جایی نمی رسید…

خرید کتاب
45,000 تومان
https://romankhaan.ir/?p=29842
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!