رمان خوان
دانلود رمان
رمان آدم و حوا
  • حجم: 4.21 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

نمی دانی که لبخندت خلاصه ای از بهشت است و نگاه به بند کشیده ات، شریف ترین فرش پهن شده برای استقبال از دلم، که هوایی حوا بودن شده …. باور نمی کنی که من از ملکوت نگاه تو به عرش رسیدم …. حرف های تو بارانی بود که زمین لم یزرع دلم را به بهاری سبز و شکوفایی مهمان کرد …. هرچقدر می خواهی آدم باش … فرقی نمی کند در بهشت باشی یا رانده شده ای به زمین .. من به هوایت حوا می مانم …

نام این اثر: رمان آدم و حوا
نگارنده: گیسوی پاییز
سبک: عاشقانه

قسمتی از رمان آدم و حوا

کف پام به قدری درد می کرد که دلم می خواست فریاد بزنم. کف پام تیر می کشید و دردش رو تا بالای زانوم حس می کردم. کل کفش فروشی های شهر رو پشت سر گذاشته بودیم تا بتونم کفشی متناسب با لباسم پیدا کنم. البته این کار همیشه م بود. مگه می شد مارال از خیر خوش تیپی بگذره!

برام مهم نبود که عروسی جدا برگزار میشه. گرچه که اگه مختلط بود بیشتر دوست داشتم. ولی خوب عروسی برادرم بود و من بیشتر از هر زمان دیکه پر از ذوق و شوق بودم. به خصوص که همین یه برادر رو داشتم و هزار تا امید و آرزو برای عروسیش. منم که یکی یه دونه خواهر داماد. نمی شد که از همه ی دخترای مجلس سرتر نباشم!

صدای شماتت بار مامان بلند شد:
مامان- ا آخه دختر مگه کفش باید چه مدلی باشه تا تو بپسندی؟ یکی رو انتخاب کن دیگه. پا برام نموند. با دلخوری سرم رو به طرفش چرخوندم و گفتم:
من – خوب چیکار کنم؟ هیچ کدوم رو نپسندیدم. بیشتر مدلا قدیمیه.

خرید کتاب
35,000 تومان
https://romankhaan.ir/?p=29830
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!