توضیحات
گرشا در رمان توکا، پسری است که بعد از سالها دوری از خانواده، از خارج از کشور به ایران برمیگرده تا توی مراسم ختم پدرش شرکت کنه. درست توی اولین روز ورودش به عمارت پدری، با دختری ریز نقش و دست و پاچلفتی روبرو میشه که خدمتکار اونجاست و این دختر کوچولوی هاتمون قراره چه خرابکاریایی به بار بیاره باید دید چی پیش میاد؟!
نام این اثر: رمان توکا
نگارنده: مهتاب ر
سبک: عاشقانه، انتقامی
قسمتی از رمان توکا
از هواپیما که پیاده شدم راننده منتظرم بود. بعد از سوار شدن مستقیم به طرف عمارت پدریم رفتم. جایی که سالها پام و توش نذاشته بودم و حالا تنها دلیلی که مجبورم میکرد به اونجا برم فوت بابا بود. توی ماشین سعی کردم به چیزی فکر نکنم چون باید انرژی ذخیره میکردم برای دیدن فامیلی که ازشون فراری بودم.
لپ تاپم و روشن کردم و به نقشه ی جدیدی که تازه به دستم رسیده بود نگاهی انداختم. محل دفینه توی یکی از روستاهای اربیل عراق بود و هیچ قیمتی نمیشد روش گذاشت. نوشیدنیم و مزه کردم و برای حسین ایمیل زدم تا کارای اولیه رو انجام بده. باید خیلی زود کار حفاری رو شروع و جزئیات نقشه رو بازسازی می کردم.
بعد از حدود نیم ساعت بالاخره رسیدیم. وارد حیاط عمارت که شدیم لپ تاپ و بستم و لیوان نوشیدنی رو سر جاش برگردوندم. ماشین های مدل بالایی که توی حیاط پارک بودن نشون میداد تمام اقوام اونجا جمعن. با اینکه اصلا رقبتی به دیدن شون نداشتم اما ناچار بودم برای چند روز تحمل شون کنم.