توضیحات
فارا و فاطیما در رمان هتل ماهی، پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن. اونها تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن.. حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…
نام این اثر: رمان هتل ماهی
نگارنده: بهاره حسنی
سبک: عاشقانه، معمایی
قسمتی از رمان هتل ماهی
کسی صورتم را نوازش می کرد. نرم و آهسته. همان جوری که مامان می کرد. مرا بوسید. همانجوری که مامان می بوسید. بوی خوبی می داد. همان جوری که مامان همیشه بوی کرم و شامپو میداد. پلک زدم و بیدار شدم…گلویم خشک شده بود. کف دستم را روی صورتم کشیدم. بعضی وقتها رویاها، بسیار شیرین بودند. شیرین تر از زندگی واقعی. غلت زدم و به موبایلم که روی پاتختی بود، خیره شدم.
صبح شده بود و من حوصله بلند شدن نداشتم. دوست داشتم دوباره می خوابیدم و بقیه خوابم را می دیدم. کسی ضربه ای به در اتاق زد و بعد در باز شد. نیم خیز شدم و نگاه کردم. فتانه بود. سرم را تکان تکان دادم و گفتم:
– بیدارم. الان بلند میشم…
اما با دیدن حالت صورتش، حرفی نیمه کاره ماند. آب دهانم را به سختی فرو دادم. کاملا بلند شدم و نشستم. فتانه به داخل آمد و در را بست و به آن تکیه داد. او برای بیدار کردن من نیامده بود. نیامده بود تا بگوید بیدار شوم و به کمکش بروم. به او خیره شدم. صورتش علی رغم اینکه آن را شسته بود، اما عنوز از گریه پف کرده و ناجور بود.