رمان خوان
دانلود رمان
رمان بازی
  • حجم: 11 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

در بخشی از رمان بازی می خوانیم…مامان؟ بچه‌ها بازیم نمی‌دن… مادر جلوش زانو زد تا هم قدش شه. اشک‌هاش رو پاک کرد و با صورتی که انگار از جوانی پیر بود، گفت: کاش بزرگم که میشی بازیت ندن مامان…

نام این اثر: رمان بازی
نگارنده: نگار قاف
سبک: عاشقانه، درام

قسمتی از رمان بازی

دستم با حرص روی دکمه ها رفت. چندتایی رو امتحان کردم تا بالاخره تونستم آهنگ رو عوض کنم و گفتم:
– وای بسه دیگه. همش اینو گوش میدی…غصه ام شد.
صدای اعتراضش بلند شد:
– عه چرا عوض کردی؟ آهنگ به این قشنگی. تو هنوز جوجه ای واسه فهمیدن این آهنگ، تقصیر قمیشی چیه؟

چشم غره رفتم:
– نمی خوام. چیه همش ناله؟ یه شادشو بذار برقصیم.
زود شیشه های دودی ماشینش رو بالا دا و گفت:
– نداریما! همینم مونده آمار رقصیدنت برسه دست بابام.
پوفی کردم و بحث جدیدی انداختم:
– جواب دانشگاهت کی میاد؟
همین هفته باید بیاد.
با غصه ای که به دلم افتاد، گفتم:
– یه شهر دیگه قبول شی، میری؟

خندید. دستش رو جلو آورد، لپم رو کشید و گفت:
– آخه تو چی میدونی جوجه؟ به نظرت امکان داره جای دیگه قبول شم؟
– خب شاید بقیه بهتر از تو جواب داده باشن.
– بقیه که بابای منو ندارن.
چشم هام گرد شد:
– بابات دانشگاهتم می تونه عوض کنه؟ معلمامون میگن نمیشه که…

خرید کتاب
40,000 تومان
https://romankhaan.ir/?p=29720
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!