توضیحات
رمان گذرواژه های عاشقانه داستان میسره سعادت، دختری است که دست از همه چیز شسته و به دنبال کشف ماجرایی افتاده که همه قصد پنهان کردن اون رو دارن. اما اون با حساسیت بالاش دست از کنجکاوی بر نمی داره و باعث رو شدن موضوعی میشه که زندگی همه رو تغیر میده و اما زندگی شخصیش با رو شدن یک بچه…
نام این اثر: رمان گذرواژه های عاشقانه
نگارنده: زهرا قلی پور و مریم السادات نیکنام
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان گذرواژه های عاشقانه
دخترک موذیه هفت خط از فروشگاه خارج می شود و برای تاکسی دست تکان می دهد. روشن و خاموش شدن چراغ تاکسی را می بینم و با عجله از پشت درخت خارج می شوم. تنم مثل بید در حال لرزیدن است و بدتر از آن گوشی موبایلی است که در دستم ویبره می رود.
شماره مامان مریم روی صفحه نمایان می شود. رد تماس می زنم و بوته شمشاد ها را باز می کنم و مثل گربه ای از بینش خارج می شوم. تا او دست به دستگیره تاکسی می برد و در را باز می کند من هم خودم را وسط خیابان می اندازم. او سوار می شود و من هم جلوی تاکسی ای را می گیرم.
بوق ممتد می زند اما من بیشتر از این ها عجله دارم که گوش به یک بوق بدهم.
_آقا…وایسا…وایسا تروخدا
راننده غر غر می کند. اهمیتی نمی دهم و می خواهم سوار شوم که کسی از پشت صدایم می کند.
_میسره؟
به عقب برمی گردم یا خدا، او اینجا چکار می کرد. دست پاچه تر از قبل خودم را داخل تاکسی می اندازم.