رمان خوان
دانلود رمان
رمان بازگرد به من
  • حجم: 962 کیلوبایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

رمان بازگرد به من، درباره دختری 8 ساله به نام کیت است که منتظر عشق کودکیش می مونه. اما دیلان بعد برگشتش با نامزدش میاد خونه و حالا کیت مچاله شده تو تقدیر، ممکنه برای رسیدن به عشقش چیکار کنه… پایان این سرنوشت چیه ؟

نام این اثر: رمان بازگرد به من
نگارنده: لیندا هووارد
سبک: عاشقانه، بزرگسال

قسمتی از رمان بازگرد به من

من و دیلان تمام عمرمون همسایه بودیم. اون کنار مغازه بود و من دختر کوچولویی بودم که التماس میکرد با اون و دوستاش باشه. همیشه باهام خوش رفتاری می کرد و من هم تا جایی که یادم میاد همیشه عاشقش بودم؛ ولی حدس میزنم هرگز برای اون اینطور نبوده. برای اون من فقط ِکیت کوچولو بودم و بس!

فردا قرار بود برای دانشگاه از اینجا بره. دیلان دوسال بزرگتر از من بود و داشت برای شرکت تو NYU به شهر نیویورک میرفت. هنوز نمی دونست واقعا قراره چه رشته ای بخونه، البته همیشه آدم باهوشی بود؛ فقط هنوز درست تصمیم نگرفته بود که واقعا میخواد با رشته ش چیکار کنه.

دلم براش تنگ میشد. ما دوست های همیشگی بودیم و در مورد همه چیز به هم اعتماد داشتیم. من تنها کسی بودم که درباره ی اولین بوسه اش بهش گفت یا کسی که وقتی از مدرسه فرارکرده بود و می ترسید که با والدینش روبرو بشه انتخابش کرد و توی خونه ی درختیمون قایم شد.

خرید کتاب
30,000 تومان
https://romankhaan.ir/?p=29671
لینک کوتاه:
رمان بازگرد به من
  • حجم: 962 کیلوبایت
  • منبع تایپ: funysho.com

رمان بازگرد به من، درباره دختری 8 ساله به نام کیت است که منتظر عشق کودکیش می مونه. اما دیلان بعد برگشتش با نامزدش میاد خونه و حالا کیت مچاله شده تو تقدیر، ممکنه برای رسیدن به عشقش چیکار کنه… پایان این سرنوشت چیه ؟

نام این اثر: رمان بازگرد به من
نگارنده: لیندا هووارد
سبک: عاشقانه، بزرگسال

قسمتی از رمان بازگرد به من

من و دیلان تمام عمرمون همسایه بودیم. اون کنار مغازه بود و من دختر کوچولویی بودم که التماس میکرد با اون و دوستاش باشه. همیشه باهام خوش رفتاری می کرد و من هم تا جایی که یادم میاد همیشه عاشقش بودم؛ ولی حدس میزنم هرگز برای اون اینطور نبوده. برای اون من فقط ِکیت کوچولو بودم و بس!

فردا قرار بود برای دانشگاه از اینجا بره. دیلان دوسال بزرگتر از من بود و داشت برای شرکت تو NYU به شهر نیویورک میرفت. هنوز نمی دونست واقعا قراره چه رشته ای بخونه، البته همیشه آدم باهوشی بود؛ فقط هنوز درست تصمیم نگرفته بود که واقعا میخواد با رشته ش چیکار کنه.

دلم براش تنگ میشد. ما دوست های همیشگی بودیم و در مورد همه چیز به هم اعتماد داشتیم. من تنها کسی بودم که درباره ی اولین بوسه اش بهش گفت یا کسی که وقتی از مدرسه فرارکرده بود و می ترسید که با والدینش روبرو بشه انتخابش کرد و توی خونه ی درختیمون قایم شد.

خرید کتاب
30,000 تومان
https://romankhaan.ir/?p=29672
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!