توضیحات
توی رمان خشم یک زن خیانت دیده رو می بینیم. خیانت از همسرش! آتیش انتقامش آنقدر شعله وره که با هیچ آبی خاموش شدنی نیست تا این که عشق سابقش سر و کله اش پیدا میشه و….
نام این اثر: رمان خشم یک زن
نگارنده: مهدیه خجسته
سبک: عاشقانه، انتقامی
قسمتی از رمان خشم یک زن
نگاه ریزی بهش کردم. مقنعه ی مشکی ست مانتو و شلوارش سرش بود و موهای فندقی رنگش و فرق کج توی صورتش ریخته بود و آرایش ملایمی روی صورتش نشسته بود و اخم صورتش و جدی تر از هر روز دیگه ای کرده بود. بدون حرف روی مبل نشست و پرونده ها رو روی میز انداخت. در حالی که از پنجره به ماشین های در حال رفت و آمد نگاه می کردم، گفتم:«می دونی برای چی اینجایی؟»
پا روی پا انداخت، از شیشه سایه اش رو می تونستم ببینم.
– امروز همون روزیه که گفتی! وقتشه نه؟
لبخند غرورآمیزی زدم و گفتم:«از همین اخلاقت خوشم میاد! باهوشی!»
نفسی گرفتم و ادامه دادم:«خب دیگه خودت می دونی چکار کنی. اگر چیزی رو متوجه نشدی از شیرین بپرس اونم توی این راه کنارته!»
حرفم که تموم شد گفت:«خودت و کی نشون میدی؟» لبخند عمیق تری زدم و گفتم:«به وقتش… الان نه، وقتی که دیگه
چیزی براشون نموند و آس و پاس شدن اونوقته که موقعشه.» از داخل شیشه نگاهش کردم که دیدم بلند شد پشت سرم ایستاد.
– همه چی خیلی دقیق شده ست… سرمایه گذارا، موسسه، شرکتت، نقشه کشه خوبی هستی!
فنجون نسکافه رو از روی میز برداشتم و خنده ای کردم و گفتم:«خب کارم همینه دیگه. هم نقشه ی ساختمون می کشم هم نقشه ی زندگی آدم ها!»