توضیحات
نیشام و مهداد برای مستقل شدن نیاز به کمک دارند. پدر بزرگهایشان برای کمک شرط و شروط دارند؛ هر دو باهم باید یک رستوران مخروبه و دور افتاده را سر پا کنند.
نام این اثر: ته دیگمو پس بده
نگارنده : آرام رضایی
سبک: عاشقانه طنز کلکلی
قسمتی از رمان ته دیگمو پس بده
به اتاق خوشگل قدمی خودم رفتم… وای که چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود….. یه کم دور خودم و اتاق گشتم…… رفتم روبه روی آینه ایستادم…. رژم یه کم کمرنگ شده بود….. کشو میز توالت رو باز کردم …. الهی…. لوازم آرایشای قدیمیم…. یه رژ خوشرنگ صورتی برداشتم و چند بار کشیدم رو لبم وقتی کارم تموم شد موهام و باز کردم. یه شونه خوشگل کردمشون و بعد پشت موهام و با کلیپس بستم جلوش رو هم کج زدم پشت گوشم… همیشه این مدل بهم میومد….
لباسای بیرونم و پوشیدم و از اتاق اومدم بیرون
رفتم سمت ایون تا از باباجون خداحافظی کنم…
هنوز همونجور نشسته بود… دولا شدم و از پشت بغلش کردم….
خسرو داری میری؟؟ اره بابایی….
چهار تا تراول پنجاهی از جیبش درآورد و گرفت جلوم ….
خسرو اینو بگیر چیزی لازمت شد امشب بخری… دیگه نتونستم جلوی خودم و بگیرم از این همه مهربونیش دلم غنج رفت.