توضیحات
آیه مهدوی دختری که از تمام مردها بیزاره دختری که از اونها مثل خطر دوری میکنه اما جاوید یک استثناست، جاویدی که با هدف نزدیکش شده، آیا میتونه در برابر زیبایی ها و چشمهاش دوام بیاره!
نام این اثر: رمان کالبد خاکی
نگارنده :فرنیا حیدری
سبک: عاشقانه، انتقامی، درام
قسمتی از رمان کالبد خاکی
خدا حفظش کنه عزیزم فکر نمیکردم عمه باشی به خنده میافتد و منتظر نگاهم میکند دوست نداشتم از جزئیات خانواده ام بگویم اما چون او برخالف آنچه فکر میکردم گفته بود مجبور بودم.
_ خب من ،۲۲ سالمه لیسانس حقوق دارم، قصد گرفتن ارشد هم ندارم دنبال کار میکردم، یه خواهر بزرگتر از خودم دارم و پدرم حجره فرش داره.
_چرا نمیخوای برای ارشد بخونی؟
نگاهش میکنم کاش میشد میتوانستم بگویم فکر برادرت هوش و حواس را از
من گرفته و چیزی جز او مرا معطوف خود نخواهد کرد .
اما با لبخند نصفه نیمه ای میگویم :
_حوصلشو ندارم
میفهمد میلی به جواب دادن این گونه سواالت ندارم که دیگر چیزی نمیپرسد
قصد رفتن میکنیم و حال مقابل خانه هایمان هستیم.
از بابت وقتی که برایم گذاشته است تشکر میکنم.