توضیحات
موج به اجبار پدربزرگش مجبور است با فریاد،هم بازی بچگی اش ازدواج کند. تا اینکه با دکتر نیک آشنا شده و در ادامه حقایقی را در مورد زندگی همسرش میفهمد..
نام این اثر:قصهی موج
نگارنده :خورشید شمس
سبک: عاشقانه، معمایی، بزرگسال
قسمتی از رمان قصهی موج
دندونامو رو هم فشار دادم و نفسمو با حرص بیرون انداختم. یادم اومد دیشب قبل از خواب کیف ام رو عوض کردم حتماً کارتم و تو اون کیف جا گذاشتم. دست از پا درازتر خواستم برگردم کتاب رو سر جایش بگذارم به آدمی که پشت سرم ایستاده بود برخورد کردم. سرمو بالا آوردم معذرت خواهی کنم شکه شدم! خودش بود! همون پسره که چند دقیقه ی پیش پیانو می زد. خدایا این دیگه چه مصیبتی بود؟ پشت سر هم داشتم خرابکاری می کردم.