توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان امیر اثر دنیا احمدی (نویسنده انجمن رمان بوک) پی دی اف PDF رایگان اندروید و ایفون
تو که ماندن بلد نبودی حداقل آمدن را یاد بگیر و بیا تا بخندم و بگذرم از نبودنت؛ از نداشتنت… +به چی داری فکر میکنی؟ -به اینکه الان حالش خوبه یا نه! +چرا باید حالش بد باشه؟ -چون معدم درد میکنه، هر وقت معدش درد میکنه اینجوری میشم. +یعنی میگی امکانش هست حالش بد باشه؟ -شاید؛ ولی خدا دردش رو به من میده، من خیلی وقته با خدا همین قرار رو گذاشتم …
خلاصه رمان : امیر
-برای تو که بد نشد اون یه عاشق واقعیو از دست داد. -اتفاقاً برای من بد شد اون که زندگیش رو میکنه! منم که بعد اون نه زندگی کردم نه مردگی؛ دقیقاً توی یه وضعیتیم که مطمئنم هیچ دکتری براش اسمی انتخاب نکرده من حتی برای یک نفر عاشقی هم نکردم و روزهای خوبم به بدترین شکل گذشت. -کی جواب دلت رو میده؟ -خود احمقم؛ منم که حماقت کردم باید فراموشش میکردم. -چرا فراموشش نمیکنی؟ -بلد نیستم. -چی رو فراموش کردنش رو؟ -این که چه جوری باید زندگی کنم؛ من حتی بدون فکرش فلجم نه میدونم کجام نه
میدونم کیم! من فقط اون رو یادمه و اگه یادش نباشه گم میشم. -ولی اون که خودش نیست یادش به چه دردی می خوره؟ کدوم یکی از دردهات رو دوا میکنه؟ -اون درده ولی درمونه… -خودش نیست ولی تو تموم خیالات محال شدم هست؛ من تو ذهنم باهاش سالهاست دارم زندگی میکنم. -چقدر بده این حس… -خیلی خوبه ولی ای کاش تو هیچ وقت به این حس دچار نشی، پیر شده ام نیست ملالی مرا… -چی شد که کم نیاوردی؟ -امید نذاشت از پا در بیام! -امید به چی؟ -امید به این که یه روزی یه جایی شاید دلش تنگ شد و
برگشت؛ شاید دلش هوای بیهوای من رو داشت و خواست که بیاد. -اگه نیاد چی؟ -امیدم ناامید نمیشه بالاخره یه روزی میبینه هیچکس اینقدر که من میخوامش نمیتونه بخوادش اون میاد. -اگه اون روز دیر بشه چی؟ -دیر نمیشه امیر؛ حتی اگه موهام رنگ دندون هام بشه و حتی اگه دست هاش رو از لرزش بیش ازحد دستهام نتونم تو دستم بگیرم. -اگه تا اون موقع هم نیومد چی؟ -باز فکرش رو که دارم، حداقل این رو نمیتونه هیچ کس ازم بگیره. -حیف این عشق که این جوری حروم بشه! -لطفا نگو حروم تو به احساساتم توهین میکنی …
نشانی اصلی این پست در سایت رمان بوک به آدرس: رمان امیر