توضیحات
داستانی پر از رمز و راز، احساسات، و تناقضها به نظر میرسد. دستهها که سخن میگویند، چشمها که عشق میورزند، دردها که زخم بودند و لبخندها که مرهم. این تصویر زیبا و پرمعنا، ما را به دنیایی از جادو و خیال میبرد.قصهی شوماخر، دخترک دیوانهای است که قوانین و قواعد را نادیده میگیرد. او به سرعت جنون، از زیر پا گذاشتن قوانین بازی، به دنیایی از آزادی و تجربههای نامحدود پا میگذارد. او هیچ قانونی برایش معنا ندارد و به دنبال زندگی به سبک خودش است.
(بدون سانسور) دانلود رمان شوماخر از مسیحه زاده خو
چکیده رمان شوماخر اثر مسیحه زاده خو :
پوزخندی زدم باز با عصبانیت لگدی به در زدم و با عصبانیت و داد و اون پسر لندهورتو بگو بیاد بیرون در باز شد چند قدم عقب رفتم قامت عصبانی شهناز رو تو در چادر رنگی اش رو سرش عصبانی جلو کشید و پشت سرش مادرش ایستاد و باعصبانیت گفت :چه خبرته ؟ با عصبانیت تمام گفتم میدونم اون فرهاد عوضی خونست بهش بگو بیاد بیرون مادرش با عصبانیت تمام گفت:خونه نیست چرا حالیت نیس نفسم رو بیرون دادم پوزخندی زدم یه دفه با صدای توقف ماشین پشت سرم چرخیدم آب دهنمو قورت دادم فرهاد بود لبی تر کردم از دیدنش روی خوش نداشتم اخمی به ابرو داده بود از ماشین پیاده شد با لحنی عصبی گفت : چه خبره معرکه گرفتی ؟با من بود ؟
که با پوزخند گفتم :اونی که ده سال پیش به طناز میگفت بدون تو نمیتونم نفس بکشم مرده یا دستگاه اکسیژن بهش وصله ؟تا این حرف رو زدم شهناز با عصبانیت زد رو کوله پشتیم همزمان گفت : هوووی زبونتو گل بگیرن توجهی به شهناز نکردم فرهاد گفت :طلا خانوم والا از خوبیمونه هیچی نمیگم با پوزخند رو به فرهاد گفت :ادای خوبارو در میاری خنده دار میشه خوب بودن با یسری کارات جور نیس آخه فرهادخان خوبی که زنتو ترک کردی ؟ خوبی که ولش کردی دوماهه به امون خدا ؟ خوبی که حالی ازش نمی پرسی ؟ زندست مرده است خرجی مرجی داره؟
خوب بودن اینه؟ مادر فرهاد با خشم و کنایه گفت : کم تحملش نکردیم طلا … والا تا اینجا بود کم و کسری نداشت خوشی زد زیر دلش با پوزخند و عصبانیت رو به فرهاد بودم و گفتم وقتی زنده است به لیوان آب دستش نمیدی ولی وقتی مرد با یه بطری گلاب میری سر خاکش؟ بعد انتظار داری همه چی خوب پیش بره؟! .. آررره خیلی عصبی بودم با خشم ادامه دادم : اره اینه ته معرفتت؟ فک کردی خرم گوشام مخملی؟ الان از خداته زادحه طلاقش بدی ….
(بدون سانسور) دانلود رمان شوماخر pdf مسیحه زاده خو