رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان آو
  • ژانر: عاشقانه، انتقامی
  • نویسنده: سیمای
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 926

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان آواز قو از سیمای با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

من سیاوش مجدم، مردی که ثروتش زبان زد هر کسیه. برادرم توی خونه ای که قرار بود با عشقش اونجا زندگی کنه خودشو دار زد. بخاطر خیانت اون دختر نتونست دووم بیاره و قسمتش خاک شد… اما من برای انتقام اون دخترو پیدا کردم و به همونجایی بردم که تنها کسم خودشو دار زده بود. بهش دست درازی کردم و شکنجش دادم اما بعد فهمیدم…

خلاصه رمان : آواز قو

صبح زود با دادش از خواب بلند شدم‌. با هول سر جام نشستم که در اتاق به ضرب باز شد. شدت باز شدن به قدری بود که در به دیوار برخورد کردو برگشت که با دست سیاوش مهار شد. با چشمای گشاد شده نگاهش می کردم که به سمتم اومد، از جام بلند شدم و گوشه دیوار ایستادم. با خشمی که توی صورتش بود کم مونده بود از ترس قالب تھی کنم. دسته ای از موهام اسیر دستش شد و منو به سمت بیرون کشید. به سمت اتاقش رفت و منم باهاش به همون سمت کشیده می شدم. روی زمین پرتم کرد و با

اشاره به کمد چوبی گفت: به چه حقی به این کمد دست زدی؟ _ب.. ب… بخدا.. خودت گفتی همه جارو تمیز کنم. با گفتن این حرف فقط لگدایی که هر لحظه بدنمو فشرده تر می کرد حس می کردم. انگار خسته شد که دست از لگد زدن بهم برداشت و به سمت کمدی که می گفت نباید بهش دست بزنم رفت. بی جون کف اتاق افتاده بودم. گوی شیشه ای که دیروز از دستم روی زمین افتاده بود و شکسته بود و من از ترس انتهای کمد قایمش کرده بودم رو درآورد‌. _آشغال به چه حقی دست به این زدی هان؟ بی جون

فقط نگاهش می کردم حرفی هم نداشتم که بخوام بزنم‌. انگار که این کارم بیشتر حرصشو درآورد که به سمتم اومدو لگد محکمی توی دهنم زد. اینقدر ضعف داشتم که حتی نمی تونستم عکس العملی نشون بدم‌. طعم خون داخل دهنم شدید بود و داشت حالمو بد می کرد. کاش میمردم و تمام می شدم خسته بودم خسته تر از هر زمانی. با فکر به سگ جون بودنم پوزخندی روی لبام نقش بست که این از چشم سیاوش دور نموند که با ضربه ای که به سرم وارد شد چشمام سیاهی رفت و دیگه چیزی نفهمیدم…

خلاصه کتاب
من سیاوش مجدم، مردی که ثروتش زبان زد هر کسیه. برادرم توی خونه ای که قرار بود با عشقش اونجا زندگی کنه خودشو دار زد. بخاطر خیانت اون دختر نتونست دووم بیاره و قسمتش خاک شد... اما من برای انتقام اون دخترو پیدا کردم و به همونجایی بردم که تنها کسم خودشو دار زده بود. بهش دست درازی کردم و شکنجش دادم اما بعد فهمیدم...
خرید کتاب
25,900 تومان
https://romankhaan.ir/?p=11373
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
نظرات
  • پارمیس
    9 آذر -622 | 00:00

    به نظرم خوندن رمان یه شکل حس خیلی خوبی به آدم میده.

  • بهراد
    9 آذر -622 | 00:00

    این رمان با وجود کوتاهی بهار جوانی و فرار از محدودیت‌های روحی رو دقیقا به همین شیوه می‌نویسه که می‌خواهیم در دنیای امروز زندگی نصیبمون باشه.

  • پرتو
    9 آذر -622 | 00:00

    من عاشق پیچیدگی‌های داستانی هستم و‌ هیجانم تا جایی میره که نتونم کتاب‌رو بذارم دستم!

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!