رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان استاد جذاب من
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: فاطمه استاد
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 447

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان استاد جذاب من از فاطمه استاد با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان دختری به نام رها که شکست خیلی بزرگ توی زندگیش خورده اما بعد سال ها با استاد خودش و پسرعموش آشنا میشه تا…

خلاصه رمان : استاد جذاب من

باصدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم ساعت 7 بود و ما ساعت 8 امتحان داشتیم چون دیشب دیر خوابیدم دیر بیدار شدم سریع دریا رو بیدار کردم و یه مانتو و شلوار با عجله پوشیدم. دریا هم سریع لباس پوشید یه آرایش ملایم کردم و جلوی در منتظر دریا بودم که اومد خم شدم و بند کفشم و بستم که گردنبندم آویزون شد تو مشتم گرفتمش و یه لخند زدم و بلند شدم که به دریا بگم بریم که دیدم با تعجب داره نگام میکنه. دستش اومد سمت گردنم و گردنبند رو گرفت تو دستش. دریا: اینو کی گرفته؟ هول شدم چی باید می گفتم. اگر می گفتم رادوین کلی سوال پیچم می کرد که چرا و به چه مناسبت و…

واسه همین الکی گفتم. رها: ر…..رهام گرفته. دریا: چرا تا حالا ندیدمش گردنت؟ رها: خب… خب نپوشیدمش برش داشتم. قبل از اینکه حرفی بزنه دستش رو کشیدم و رفتیم بیرون که همزمان با ما رادوین و هلنا اومدن بیرون قلبم شروع کرد به تند تند زدن نگاهم رفت سمت دستاشون که تو هم قفل بودن چند ثانیه خیره به دستاشون بودم که رادوین دستشو جدا کرد و بهمون سلام کرد یه پوزخند زدم و سلام کردم سوار آسانسور شدیم و رفتیم تو پارکینگ که رادوین گفت. رادوین: ساعت 12 بامن کلاس دارین مسئله رو بلدی؟ رها: آره مرسی یادش گرفتم. هلنا که نشسته بود تو ماشین گفت. هلنا: رادوین جان.

رادوین: اومدم. یه پوزخند زدم و با چشم به ماشینش اشاره کردم و گفتم‌: برو منتظره. و از کنارش رد شدم و سوار ماشین شدم دریا هم سوار شد و حرکت کردم انقدر از دست هلنا عصبی بودم که با سرعت زیاد حرکت کردم و سر ساعت 8 رسیدیم رفتیم داخل و نشستیم که پنج دقیقه بعد استاد اومد و کلی حرف زد که سرمو خورد و کلافه شدم با خسته نباشید استاد رفتیم بیرون دوساعت دیگه با رادوین کلاس داشتیم رهام زنگ زد به دریا و اونم رفت یه گوشه از حیاط مشغول حرف زدن شد منم جزوه هایی که ازشون امتحان داشتم رو در اوردم و رویه نیمکت نشستم جزوه رو باز کردم… ولی اصلا حواسم بهش نبود…

خلاصه کتاب
داستان دختری به نام رها که شکست خیلی بزرگ توی زندگیش خورده اما بعد سال ها با استاد خودش و پسرعموش آشنا میشه تا...
https://romankhaan.ir/?p=10714
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • آبان
    9 آذر -622 | 00:00

    سلام، آیا چندتا سایت اشتراکی برای دانلود رمان وجود داره؟

  • آرتین
    9 آذر -622 | 00:00

    دوران دانشگاه که بودم، بیشتر وقتم رو با خوندن رمان‌ها گذروندم!

  • حمید
    9 آذر -622 | 00:00

    این رمان با وجود کوتاهی بهار جوانی و فرار از محدودیت‌های روحی رو دقیقا به همین شیوه می‌نویسه که می‌خواهیم در دنیای امروز زندگی نصیبمون باشه.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!