توضیحات
رمان پادشاه پلید سومین جلد از مجموعه داستانی پادشاه پریان است که در بخشی از آن می خوانیم.. باید اون قدر قوی باشی که بدون خستگی یک سره شمشیر بزنی. اولین درس اینه که خودتو قوی کنی. حالا که راز بزرگ برملا شده و همه می دانند اوک وارث سرزمین پریان است. جود باید از برادرش محافظت کند…
نام این اثر: رمان پادشاه پلید
نگارنده: هالی بلک
سبک: عاشقانه، تخیلی، ماجراجویی
قسمتی از رمان پادشاه پلید
جود شمشیر سنگین تمرینش را بالا برد و ژست آغاز به خود گرفت؛ آماده باش. مدوک به او گفته بود به وزنش عادت کن. باید اون قدر قوی باشی که بی خستگی، پشت سرهم ضربه بزنی. اولین درس اینه که خودت رو تا این اندازه قدرتمند کنی. سخته ولی درد قوی ات می کنه.
این اولین درسی بود که مدوک بعد از کشتن پدر و مادرش به او داده بود. با شمشیری نه چندان بی شباهت به شمشیری که حالا او در دست داشت. آن موقع هفت ساله بود. بچه بود. حالا نه سال داشت. توی سرزمین پریان زندگی می کرد و همه چیز تغییر کرده بود.
پاهایش را محکم روی چمن گذاشت. همان طور که از ژستی به ژست دیگر می رفت، باد در موهایش پیچ و تاب می خورد. یک شمشیر در مقابلش مایل به یک طرف، محافظ بدنش، دو دسته رو به بالا؛ انگار تیغه شاخی باشد که از پیشانی اش بیرون زده. سه، پایین کنار پهلویش. سپس با حرکت بی خیال فریب آمیزی مقابلش رو به پایین…