رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان
  • ژانر: عاشقانه، پلیسی
  • نویسنده: محیا داوودی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 835

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان از پارتی تا پایگاه از محیا داوودی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

در مورد دختریه که بخاطر کارت فعال بسیج با پسر بسیجی روبرو میشه که بخاطر کل کلشون پسره به دروغ میگه نامزد دختره هستش و داستان شروع میشه…

خلاصه رمان : از پارتی تا پایگاه

“محسن” شیرین زبونیای ستایش تمومی نداشت و تا خونه واسم زبون می ریخت که بالاخره رسیدیم. وارد خونه که شدیم، زهرا اومد سمتم: کجایید داداش روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد؟ نگاهی به ساعت انداختم: _بد عادت کردید به سر شب شام خوردن! با خنده جعبه های پیتزا رو ازم گرفت و رفت به سمت آشپزخونه: _تو که میدونی بخاطر خودم نمیگم، بابا طاقت گرسنگی نداره! بابا همینطور که نشسته بود رو مبل و مشغول خوندن کتاب بود، جواب داد: عیبی نداره همه تقصیرا گردن من، فقط اون شام و بیاریدا خنده ها تو خونه به راه بود و امروز جمعمون حسابی جمع بود، زهرا و خانوادش و

مجتبی و زن و بچش اینجا بودن و شام و دور هم بودیم. راه افتادم سمت دستشویی و آبی به سر و صورتم زدم تا خستگیم در بره که هنزمان با ورود به دستشویی صدای مرضیه رو شنیدم محسن جان تلفنت داره زنگ میخوره در و باز کردم و سریع گوشی و از دستش گرفتم، شماره غریبه بود و هرچی فکر میکردم به خاطر نمیاوردمش که با تاخیر جواب دادم: بله بفرمایید با پیچیدن صدای نازک زنونه ای تو گوشی چشمام گرد شد: سلام آقای صبری، شناختید؟ صدا برام آشنا بود و با یه کمی فکر میتونستم بفهمم که کی پشت خطه، همون دختره که به زور شماره ام و گرفته بود! با مکث جواب دادم:

بفرمایید. رفته رفته صداش رو هم نازک تر می کرد: خوبید؟ راستش زنگ زدم باهاتون حرف بزنم! نگاه مرضیه رو، رو خودم حس می کردم که رفتم تو اتاق و در و بستم خانم محترم چه حرفی؟ ریز ریز خندید: خب بالاخره یه سری سوتفاهم پیش اومده که من میخوام تکلیفشون و روشن کنم. صدای زهرا رو از بیرون میشنیدم: محسن همه منتظر توییم بیا دیگه ! قشنگ همه چی پیچیده بود بهم که سرسری جواب دادم: تکلیف روشنه خانم شما چادر همسر برادر من و برداشته بودید تا بتونید بیاید دفتر من بعد هم پسش دادید، حرفی نیست! بلافاصله صداش تو گوشی پیچید: بله در واقع من چادر و قرض گرفتم تا…

خلاصه کتاب
در مورد دختریه که بخاطر کارت فعال بسیج با پسر بسیجی روبرو میشه که بخاطر کل کلشون پسره به دروغ میگه نامزد دختره هستش و داستان شروع میشه...
خرید کتاب
رایگان
https://romankhaan.ir/?p=10203
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پرند
    9 آذر -622 | 00:00

    بله، من به دنبال رمانی هستم که با یه لهجه محلی نوشته شده باشه، آیا پیشنهادی دارید؟

  • پریاکار
    9 آذر -622 | 00:00

    می‌توانم فایل رمانی را به دو بخش تقسیم کنم تا بهتر بتوانم آن را خواند؟

  • بنفشه
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا مشکل دارد که یک رمانی که در خارج از کشور به زبان انگلیسی نوشته شده است را با ترجمه ماشینی به فارسی تبدیل کنم؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!